سُلکابن (مراسم علم بندان)
بنام خدا
مراسم #عَلَم_بندان_سُلکابُن
کرده ام من سفر به شعر آغاز
رفته تا اشکور دوباره ، باز
واقعاً سرزمین اسرار است
خطّه ی دین و دانش و کار است
نیّتم سُلکابُن و دیدارش
چشمه و مسجدِ گوهربارش
چشمه با تکدرختِ زیبایش
تاب گیسو و قدّ رعنایش
به به ، امشب مراسمِ خاص است
بینظیر است ؛ لطف عبّاس(ع) است
رسم دیرینهِ علم بندان
آمدند اهل اشکور با جان
هرکه از این مراسم است آگاه
می رساند خودش به این درگاه
در شب هفتم از محرّم ها
رسمِ اجداد میشود اجرا
دسته های عزا زنند بر سر
نوحه خوانند یک به یک بهتر
مسجدی سنّتی و دیرینه
منبری با هزار پیشینه
در سراشیبی عجیبی هست
مرکز مردمِ نجیبی هست
از جوانان و مردو زن ، پیران
دوست دارند همه علم بندان
ابتدا نوحه های بسیاری
خوانده اند ،کرده ایم همه زاری
یادی از کربلا و یاران شد
از فداکاری شهیدان شد
خوانده از هیبتِ عَلَم مدّاح
کرده مارا ز سابقه آگاه
وَ سپس بسته های مخصوصی
آمدو باز شد به روبوسی
از تبرّک به ما همه دادند
همه ی حاضران از آن شادند
بعد از آن مردمان با ایمان
که ستونند هر یک از آنان
بسته اند هر عَلَم از آن پارچه
با سکوت و تدارکی ویژه
بعد از اجرا ،غذای آوردند
حقّ مهمان به جای آوردند
من ندیدم به هیچ جا ، هرگز
اینچنین رسمِ فاخرو موجِز
ماند در سینه ام که شد تقدیم
تا شود ثبتِ سینه ی تقویم.
#احمدیزدانی
این؟ اینترنت اکسپلورر هنوز سرپرست بازار است و بخش بزرگی از افراد دیگر با توجه به این مشکل بیش از نگارش های بزرگ شما را می گذرانند.