اشعار احمدیزدانی

اشعار ذخیره و بازنگری نشده احمد یزدانی

۱۶ مطلب با موضوع «چهارپاره» ثبت شده است

مسلمانی اگر اینست خدایا

پنجشنبه, ۴ آبان ۱۴۰۲، ۰۴:۴۲ ب.ظ

مسلمانی اگر این است خدایا
شما با لطف خود کافر بفرما
به زیر آتش سنگین فلسطین
گروهی کرده اند سازش در آنجا

دفاعی محکم و جانانه دیدند
شنیدند کودکان در خون تپیدند
خیالی در هوای انتقامند
دعائی کرده فریادی کشیدند

مداوم در خیال عشق و حالند
بفکر تفریح و سکس و قمارند
سپر کرده بقیّه سینه ها را
ولی آنها اسیر انفعالند

تجاوز در فلسطین بوده خسته
غرور غاصبان درهم شکسته
اگر ظالم ببیند وحدت از حق
شود از ظلم او پرونده بسته .

رودی تو و من دشتم

پنجشنبه, ۴ آبان ۱۴۰۲، ۰۴:۲۱ ب.ظ

رودی تو و من دشتم
محتاج تو من هستم
وقتی تو شوی جاری

در اوج و فرادستم
کافیست شوی جاری
هر کم شده بسیاری
من منتظرت هستم
بر تشنه نمی باری؟

با یاد تو من مستم
هستی تو که من هستم
دلدار وفادارم
دستان تو و دستم

بی تو چو کویر هستم
از زندگی سیر هستم
با تو چو بهارانم
از سبزه سفیر هستم

جان می کنم ارزانی
گر قدر مرا دانی
تا لحظه ی مرگ خود
من هستم و پیمانی .

جوجه ای گفته است چنین با من

چهارشنبه, ۱ شهریور ۱۴۰۲، ۰۹:۱۷ ق.ظ

🐥جوجه ای گفته است چنین با من
دیده ام هر زمان تو را خرسند
با کلاس و تمیز و آسوده
بوده شیک و قوی و عزّتمند

گفتم آری درست گفتی تو
چون ندیدی تلاش بی مانند
روز و شب در دل بیابان ها
بوده زحمت برای من چون قند

من قناعت گرم و آسوده
بوده یک عمر کار و من همدم
تو نبودی که تا ببینی من
کار خود را چگونه می کردم

چشمِ در راهِ همسر من را
خستگی های پیکر من را
تو ندیدی و یا که نشنیدی
از خطرهای بر سر من را

در زمانی که بود روز سیاه
هرقدم بوده روبرویم چاه
از سپیده الی سحر بیدار
همدمم بوده چاه و کارم راه

بوده همسن و سال من راحت
بیخیال از گذشتن فرصت
من ولی کار بوده سرگرمی
مینمودم تلاش با قدرت

و کنون چشم تو بظاهر هست
ایده آل تو هم ظواهر هست
چون نداری خبر ز مشکل ها
هرچه از من تو دیده طاهر هست

فرق دارد درون و بیرونم
عالمی غم و سینه ای خونم
عزّت نفس میشود موجب
تو تصوّر نموده میزونم .

بخشایش

يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۹:۱۹ ب.ظ

همزمان در چند لایه عاشقم

در تناقض ها گرفتارم هنوز

عصر آهن طی شد عصر نرمش است

جمع اضدادم و در آمایشم

 

برگ حاکم قصّه ی نامش و من

پنبه در گوشم فرو کردم که او

هرچه میگوید فقط خود بشنود

شک کند از اینکه اهل بینشم

 

غرق روحش میشوم من در خیال

با عبور از عمق دریای دلش

در کنارش مست افکار قشنگ

مثل ماهی در دل آرامشم

 

با شنا در قعر اقیانوس او

شد سبک وزن خیالات سرم

می روم تا لابلای بسترش

مثل دستان دعا و خواهشم

 

زخمهایم کاری از دست رقیب

گور بابای  رقیب و سایه اش

بازهم دل را به دریا میزنم

غرق لحظات خوش بخشایشم

کوتوال

فاسد شدند گروهی از حاکمان

شنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۸، ۰۷:۲۵ ب.ظ

باران توطئه ها بر ثمر نشست

در کُنجِ فقر پدر با پسر نشست

فاسد شدند گروهی از حاکمان

زخم زبان مدّعیان هم به بر نشست

 

مدیون تک تکِ افراد  میهنند

خوردند و رفته بدامان دشمنند

بدنام و مفتضح و خرابی همیشگی

آوارگان غربت و همخواب ماتمند

 

چپ یا که راست یکی بوده در نظر

دزدیده اندو فراهم شد این خطر

شاید که چشمه شود بسته با دو بیل

سیلاب را نبود چاره ای دگر

 

میگویم از غم مردم که عالی اند

در وقت جشن و عزا مثل قالی اند

هرکس که آمده پا روی شانه هاست

همواره دست دو وَ احتمالی اند

 

میگویم اینکه وطن جای پاکی است

ذاتِ گوهر هنرِ تابناکی است

مادر عزیز همه نور چشم ماست

مام وطن اسیر غم شرمناکی است

 

میگیرد عاقبت یقه ی دزد را شهید

کشور فراز و فرودی زیاد دید

در گوشه گوشه ی این خاک داده اند

با خون بمردم خود شاهدان نوید

مردم منم

شنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۸، ۱۰:۳۸ ق.ظ

مَردم منم ، اسباب هیاهو شده ام

هرجا که نیاز بوده من رو شده ام

برجام دوپهلوی سیاست مردان

وقت ظلمات نیمه شب رو شده ام

.

کانون تمام گفتگوهای جهان

بازیچه شهر آرزوهای جهان

سربسته تر از پیام سرّی در جنگ

پیچیده چنان بگو مگو های جهان .

حضرت رحم

سه شنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۸، ۰۷:۵۲ ب.ظ

رمضان است ، ماه خودداری

وقت خرمن و بهره برداری

گاه ترک معاصی و توبه

ماه روزه و خویشتن داری


ماه قرآن ، بهار دلها هست

ماه بخشیدن عطایا هست

ماه رجعت به اصل و گوهر خود

ماه ضربت به فرق مولا هست


ماهِ بخشش و ماه بخشیدن

ماه شادی و وقت خندیدن

ماه دلدادگی و عشق و سرور

میوه از باغ زندگی چیدن


ماه شبهای قدر و مولا هست

ماه خواهش از آسمانها هست

باز درهای جنّت است این ماه

ماه لطف خدای دانا هست


ماه قرآن ، عمل به آن کردن

ماه کم گفتن است و کم خوردن

ماه نزدیکی به خالق خود

ماه بهره ز عمر خود بردن


ماه مهمانی خدای بزرگ

ماه انجام کارهای بزرگ

ماه توبه و ماه دل دادن

ماه خودسازی و عطای بزرگ

#احمد_یزدانی 

#ادبستان_تهران 

#بنیاد_شعر_و_ادبیات_داستانی_ایرانیان 

#ادبیها 

#کوتوال_فیروزکوه

کنش و واکنش

يكشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۷، ۰۲:۳۶ ق.ظ

اگر وعده بمیدان پای کار است

اگر جای عمل حاکم شعار است

اگر نامحرمان دیگر امینند

اگر خونابه اشک روزگار است


اگر دارد طمع بر شیر روباه*

اگر شد کعبه ی مردم اروپا

اگر وادادگی دارد تفاخر

اگر شد بر جوانان غرب رویا


اگر در واعظان دیگر عمل نیست

اگر یکعدّه میگویند دین چیست

اگر شد مدّعی شیطان به ایران

اگر همخوابه ی کشور گرانیست


اگر شد ارثیه امر ریاست

اگر بیمار دردش  رو به شدّت

اگر از در شده وارد چپاول

اگر مهمانی است از جیب ملّت


اگر تحریف میگردد وقایع

اگر محصول خرمن هاست ضایع

اگر پند خردمندان فراموش

اگر لنگ است اوضاع صنایع


اگر چشم وطن چون ابرها خیس

اگر تهدید میگردد نوامیس

اگر باند است حاکم جای قانون

اگر شادی ز سردی میزند ریس


اگر تلخست گفتن از حقایق

اگر کشتی ما گردیده قایق

اگر طفل روابط نخبگی هست

اگر نخبه نباشد شخص لایق 


اگر سرقت هنر مثل هنرهاست

برای سارقان بستر مهیّاست

تمام واکنش ها از کُنش هاست

همه از انعکاس کار ماهاست.

احمد یزدانی

بازهم فتنه از برادرها

جمعه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۱۳ ق.ظ

حضرت یوسف ، السّلام و علیک

چه خبر مصرو آن حوالی ها ؟

گفته شد خشکسالی آمده است

خورده است گاوچاق لاغر را


یک زلیخا دوباره پیدا شد

دلبری می کند وَ اغواها

آرزویش حکومت فرعون

قبله گاهش جناب امریکا


آمدند عدّه ای پناهنده

ابتدا بود رحم و دلسوزی

یقه گیری نموده اند بعداً

غصب شد قبله ی مسلمان ها


خاک کنعان سراسرش حسرت

چشم یعقوب انتظار آنجاست

بی وفایان برادران هستند

گرگ تنها بهانه ی آنها


ای عزیز همیشه ی دوران

سوخت سینا و قاهره حالا

جنگ مغلوبه شد ؛ خبر داری؟

بازهم فتنه از برادرها .

#احمدیزدانی

وطن ای سرو سبز بستان تو

شنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۵۳ ب.ظ

        وطن ، ای سروِ سبزِ بستان تو

               ای گلستانِ در گلستان ، تو

             مهدِ کوروش و داریوشِ بزرگ

              مثلِ کوهی به جات استاده

  لاله ی سرخ دشت گیتی ، تو

             خاجِ بازی وَ می پرستی ، تو

                مشهدو قم دوقطبِ ایمانت                  گوشه هایت همه امامزاده

اوّلین نقطه ی حضورِ بشر

                مهدِ خیرو همیشه بد با شر

                 ای موحّد وَ مهد پاکی ها

          هرچه خوبیست ازتو شد زاده

ای قدمگاهِ پاکِ معصومان

                 حافظت معجز جهان قرآن

                  خاکِ پاکِ امامِ هشتمِ ما

                   شاهِ والاتبارو شهزاده

نقطه ی اوجِ روزگارم ، تو

        قلبِ من ، عشقِ من ، شعارم تو

                    سربلندو نجیب و زیبائی

        ریشه داری تو چون بزرگزاده

وطن از رنجِ تو فغان دارم

                قصدِ تحقیرِ دشمنان دارمز

                   بی تو دنیاست آخرِ دنیا

                    همه ی مردمِ تو ، دلداده

در جهانی که هست چون زندان

                حکمرانی کند در آن شیطان

               تو فقط مستقلّ و آزادی

                     بهرِ آزادگان توئی جاده

روم و یونان به زیرِ پاهایت

           روس و عثمان و کشمکشهایت

             جنگهایت دفاع و پیروز

                       رِندهایت برایت آماده

برده ای رنجهایِ دوران را

            خورده ای زخمهای شاهان را

            شیطنت های انگلستان را

           از تو وحشتزده ، پدرخوانده

چارسویِ تو چار دنیا هست

               عالمی را به تو نظرها هست

                   دوربادا نگاهِ بد از تو

            جام دنیا وَ تو در آن باده

یک جهان است و دشمنی باتو

         جمعشان جمع در بدی با تو

     خالق است آنکه حفظ می دارد                    اقتدارِ تو را خدا داده

پاره کردند عهدو پیمان ها

              کرده برپا عجیب طوفان ها

              ای تو دنیائی از وفاداری

         هرکه بد کرد با تو ، افتاده

جمع هستند دشمنان باهم

               فتنه ها کرده اند بدان باهم

              غافل از وحدتت ، نمی دانند

         خون دهند مردمت به تو ساده

احمدیزدانی

 

 

 

کوتوالkootevall 

 

 

اشعار احمدیزدانی

در این وبلاگ اشعار گاهاً خام و بازنگری نشده که ممکن است دارای عیوبی هم باشند از شاعر معاصر احمدیزدانی با تخلّص کوتوال در دسترس علاقمندان شعرو ادب فارسی قرار دارد

پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی