اشعار احمدیزدانی

اشعار ذخیره و بازنگری نشده احمد یزدانی

نگاه چون سنگ

سه شنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۵، ۱۲:۵۶ ق.ظ

به زیر بار نگاه چو سنگ انسان ها

نشسته در گذرِ خاطراتِ تب دارم

سخن پراکنی و حُبّ و بغض آنان سخت

زِ دستِ تهمت و غیبت گدایِ بازارم

هزارتویِ غمم ، آیتی زِ مرثیه ها

ز دست خنجر نامردمی گرفتارم

تمامِ حافظه ام را گرفته است شعله

عزا گرفتـه ی از آتش درافکارم

بیا بیا که تو باشی غمی ندارم مـــن

بدون بودن تو چون پلنگ بیمارم

زمان و جان و دلم دستشان به یک کار است

دعای دیدن روی تو ، من در این کارم

خوشم به اینکه تورا در خیالِ خود دارم

چه خوب می شود آئی اگر به دیدارم


  • احمد یزدانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
اشعار احمدیزدانی

در این وبلاگ اشعار گاهاً خام و بازنگری نشده که ممکن است دارای عیوبی هم باشند از شاعر معاصر احمدیزدانی با تخلّص کوتوال در دسترس علاقمندان شعرو ادب فارسی قرار دارد

پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی