اشعار احمدیزدانی

اشعار ذخیره و بازنگری نشده احمد یزدانی

رفت شب

جمعه, ۱۸ تیر ۱۳۹۵، ۰۸:۴۵ ب.ظ

رفت شب ،چون رفت روز آمد پدید

هیچکس روزی چنین غوغا ندید

روز همراهِ خودش آورد نور

کرد خورشید از حجاب خود ظهور

کشور ایران قشنگ و شاد شد

گوئیا بیژن به چاه داماد شد

هرطرف بود از منیژه جلوه ها

شادمان در خانه ها نوباوه ها

رنج و درد از یادِ مردم رفته بود

خاطراتش راوی اینسان گفته بود

جان عالم زنده شد از آفتاب

چهره ی میهن در آمد از نقاب

سختی و دردو ستم پایان گرفت

زاده شد آرامش ، از نو جان گرفت

دیو شب چون خورد نیش از کژدمش

حاکم ایران زمین شد مردمش

شد زمستان چون بهار از روی یار

ماند در تاریخ ایران یادگار.

کوتوال

  • احمد یزدانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
اشعار احمدیزدانی

در این وبلاگ اشعار گاهاً خام و بازنگری نشده که ممکن است دارای عیوبی هم باشند از شاعر معاصر احمدیزدانی با تخلّص کوتوال در دسترس علاقمندان شعرو ادب فارسی قرار دارد

پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی