اشعار احمدیزدانی

اشعار ذخیره و بازنگری نشده احمد یزدانی

فاسد شدند گروهی از حاکمان

شنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۸، ۰۷:۲۵ ب.ظ

باران توطئه ها بر ثمر نشست

در کُنجِ فقر پدر با پسر نشست

فاسد شدند گروهی از حاکمان

زخم زبان مدّعیان هم به بر نشست

 

مدیون تک تکِ افراد  میهنند

خوردند و رفته بدامان دشمنند

بدنام و مفتضح و خرابی همیشگی

آوارگان غربت و همخواب ماتمند

 

چپ یا که راست یکی بوده در نظر

دزدیده اندو فراهم شد این خطر

شاید که چشمه شود بسته با دو بیل

سیلاب را نبود چاره ای دگر

 

میگویم از غم مردم که عالی اند

در وقت جشن و عزا مثل قالی اند

هرکس که آمده پا روی شانه هاست

همواره دست دو وَ احتمالی اند

 

میگویم اینکه وطن جای پاکی است

ذاتِ گوهر هنرِ تابناکی است

مادر عزیز همه نور چشم ماست

مام وطن اسیر غم شرمناکی است

 

میگیرد عاقبت یقه ی دزد را شهید

کشور فراز و فرودی زیاد دید

در گوشه گوشه ی این خاک داده اند

با خون بمردم خود شاهدان نوید

  • احمد یزدانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
اشعار احمدیزدانی

در این وبلاگ اشعار گاهاً خام و بازنگری نشده که ممکن است دارای عیوبی هم باشند از شاعر معاصر احمدیزدانی با تخلّص کوتوال در دسترس علاقمندان شعرو ادب فارسی قرار دارد

پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی