اشعار احمدیزدانی

اشعار ذخیره و بازنگری نشده احمد یزدانی

روز اندیشیده ام

شنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۸، ۰۷:۲۲ ب.ظ

در دل شب روز اندیشیده ام

نور را در متن ظلمت دیده ام

همنشینم آتش سوزنده بود

بارها من شعله ور گردیده ام

تن به زیر بار و دل آزاد بود

در زمان سوختن خندیده ام

با یقین در معبر تنگ زمان

هرچه را میخواستم بخشیده ام

بوستان عمر من پربار شد

میوه داد و من از آنها چیده ام

نیست دیگر آرزوئی در دلم

شاگردم از خالق نادیده ام

  • احمد یزدانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
اشعار احمدیزدانی

در این وبلاگ اشعار گاهاً خام و بازنگری نشده که ممکن است دارای عیوبی هم باشند از شاعر معاصر احمدیزدانی با تخلّص کوتوال در دسترس علاقمندان شعرو ادب فارسی قرار دارد

پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی