اشعار احمدیزدانی

اشعار ذخیره و بازنگری نشده احمد یزدانی

۴۵ مطلب با موضوع «قطعه» ثبت شده است

این روزگار بدو پخمه پرور است

چهارشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۴، ۰۲:۳۷ ق.ظ
زیباست حق وَ به او دل سپرده ام
حق جلوه ایست به نورو برابر است
دریای فـــرصـــت برباد رفتــــــه ام
از من خدا عصبانی و مضطر اســـت
اینجاست مــــــدّعی گُل سپاهِ خار
هر ریشه دار به سوگ برادر اسـت
دیوانه ام من و از عقـــل فـــارغـــم
آئینه راست بگوید چو کافر اســـت
خواهش،بریش من خسته جان نخند
این حرفها همه از عمق باور اسـت
هرچند در نظــــرت پخمــــه آمـــدم
این روزگـار بدو پخمـــــه پروراســت
دارم امیـــــد بیـــایــد زِ غیبتــــــش
چشم خیال به مهرش منوّر اســت

 —

اطاق فکر

سه شنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۴، ۰۵:۰۱ ب.ظ

به کُنج خلــــوت تنهائیــــم با خـــــویش درگیــــرم

درون سینــــه ام دربنــــد دارم عشـــق عالمگیـــر

به یک چشمم جهانی سوخته از فتنه ی شیطان

تمام سرزمین ها ســــوخته از وحشــــت تکفیـــر

شیاطین جمع و شیطان بزرگش جنگ افروز است

جهــــان افتــاده در دامــــش و گشته بارها تحقیر

نه امّیـدی ،نه آوائی ،چراغی نیست تاریک است

در این وحشــت ســــرای تیـره تر از قبرها ، دلگیر

تنید انسان به دست خـــود به دور خویش از تاری

که هـــرتارش به دست و پای او افتاده چون زنجیر

یهــودی و نصـــــارا در اطاق فکــــر این قـــــومنـــد              #یهودی و نصارا

تمـــــام راههــــا در یک مسیـــرو راه حـــــل تـزویر

به چشم دیگـرم ، برخاست از خواب زمستان غول

به دستان دعـــا و جانفشــــانی میکشد تصــــویر

در اینجـــــا ملّتـــی در پای قـــــرآن استــــواراننــد

و در احقــــاق حـــقّ و راه او سـرسخت و دامنگیر

هـــزاران ســـال برجــــا بوده  اهل بندگی هستند

نبـــردی سخت با شیطان و با او رخ به رخ درگیـــر

غم چشمــــان آنهـــا انتـــظارو سینه هـــا عاشق

چــــو آهــن سخت و در اجرای امر رهبری پی گیر              #رهبری

سحرخیزندو فــــــریاد رســــا دارند هــــر جمعــــه

بیا ای آخــــرین تیــــر از کمــــان شیعـه ، با  تکبیر             #شیعه

احمدیزدانی

ماهی تنگ بلور

دوشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۴، ۱۰:۴۳ ب.ظ


ماهی تُنگ بلورم وَ به زندان در بنــــد



رویِ زیبـــاســــت برایم قفسِ بدآهنـگ



همه ترسان و گریزانِ شکستن هستنــد



شادمان میشـوم ار بر قفســـم آید سنگ



آرزوی همــه زشتــــان جهان زیبائیست



زشت بودن شده آمالم و دل بهرش تنگ



مثـــل دنیاست مرا قصّه وَ افسانه ی من



ظاهراً دلخور از آنندو به باطن در جنگ



با دیدن چشم تو معنا می پذیرم

دوشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۲۶ ق.ظ

با دیدن چشم تو معنا می پذیرم

چشمانِ من ،من بی تو معنائی ندارم

عشقِ من و دور از من و بی توغمینم

بی عشق روی تو که رویائی ندارم

امروز دستم را بگیرو یادِ من باش

هر روزِ من دیروز ، فردائی ندارم

من رودم و جاری به صحرای کویرم

در حسرتت رویای دریائی ندارم

رفتن فقط در جستجویت لطف دارد

بی تو برای رفتنم پائی ندارم

در آرزوی تنگ آغوشت گرفتار

من عاشق و در عشق پروائی ندارم

آه ای امید جاریِ در لحظه هایم

من در نبود تو تماشائی ندارم

احمدیزدانی

 

راز عشق

دوشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۲۰ ق.ظ

شمع و پروانه بوده با گلهـا

 

کرد بلبل زِ عشق خودداری

 

گفت پروانه از دلِ آتش

 

تا کجا؟کِی؟ سکوت اجباری

 

عشق یعنی بسوزی و باشی

 

و بگوئی که دوست میداری

احمدیزدانی

اشعار احمدیزدانی

در این وبلاگ اشعار گاهاً خام و بازنگری نشده که ممکن است دارای عیوبی هم باشند از شاعر معاصر احمدیزدانی با تخلّص کوتوال در دسترس علاقمندان شعرو ادب فارسی قرار دارد

پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی