اشعار احمدیزدانی

اشعار ذخیره و بازنگری نشده احمد یزدانی

۳۸ مطلب در شهریور ۱۳۹۸ ثبت شده است

نفسم

دوشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۸، ۱۰:۵۵ ب.ظ

با خودم در همه ی عمر به جنگم و جدال

زور می‌گوید و نفسم شود از او بد حال

دوست دارم ننشینم سرجایم هرگز

تا لب گور بود شیوه ی من این منوال .

.

مهربانی

دوشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۸، ۱۰:۵۴ ب.ظ

مهربانی ، از تو و از لطف تو شرمنده ام

تا بفکرت می‌روم یاد تو گردد خنده ام

واقعاً غیر از تو را هرگز نمیبینم حریف

قدرتی که میخورم از آن زمین تا زنده ام .

.

ادّعا

دوشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۸، ۱۰:۵۲ ب.ظ

مردمی بودند در تاریخ دور

سربلند و شادمان ، پر شرّ و شور

صنعتی پر رونق و کسبی حلال

غرق خوشحالی به دور از هر ملال

اختلافی شد سر مرز و حدود

اصل مطلب بود آبی از دو رود

حاکم یک سرزمین با ادّعا ،

گفت مال ماست این رود هر دوتا

حاکم همسایه با صبر و وقار ،

گفته است هستیم ما هم در کنار

از دو رود جاری در منطقه

برده ما هم سهم ، حرفی منطقه

حرف همسایه پذیرفته نشد

نطفه ی جنگ و جدل ها بسته شد

گشته درگیری چو آتش شعله ور

هر یک از هرسو به دیگر حمله ور

ادّعای بیخودی از حاکمان

میشود تاوان برای مردمان

مردم راحت و غرق دلخوشی

رفته در دام هزاران ناخوشی

چون که اوضاع سخت شد در آن میان

کرده هجرت هرکسی بودش توان

سالها جنگ و گریز و فتنه ها

کرده ویران قلب ها و خانه ها

در سرانجام آمدند از هر طرف

خیرخواهان بزرگ و بیطرف

داده اند از رود سهم هرکدام

یک به این و یک به آن ، فتنه تمام

در نهایت صلح شد جنگ عبث

جز ضرر سودی نبرده هیچکس .

.

عالم ثبوت

دوشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۸، ۱۰:۵۰ ب.ظ

در عالم ثبوت تو را دوست دارمت

در واقعیّت فرضم ندارمت

اثبات میکنم به تو عشقم عزیز من

هستم اسیر و گرفتار عالمت

دیوانه ی تو هستم و زنجیری جنون

جان میکُنم تو بخواهی فراهمت

پایان بده به غم و انتظار من

من را نکن بهانه ی اشک محرّمت

از عالم ثبوت گذشتم برای تو

من عاشق تو هستم و تصمیم محکمت .

.

عرّ و عرّ الاغ

دوشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۸، ۱۰:۴۸ ب.ظ

عرّ و عرّ الاغ و طویله

تاپ و تاپ موتور توی سوله

واقّ و واقّ سگ و نیمه شب ها

صخره با یک پلنگ و سه توله

زندگی با همه پیچ و خم ها

سدّ راه بشر مثل غوله

مرد و مردانه باید که جنگید

کم بیاری میشی یک کوتوله .

.

سپیده

دوشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۸، ۱۰:۴۶ ب.ظ

ای سپیده ، چقدر زیبائی

تو برایم تمام دنیائی

نرو ، اینجا بمان بمان با من

تا شود کلبه ام تماشائی

میکنم خواهش از تو ای زیبا

تو عزیزی ، مرا تو رویائی

بروی روح من بهمراهت

می رود ، باز شب و تنهائی .

.

خون شهید

دوشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۸، ۱۰:۴۴ ب.ظ

رستم زمین نهاد کله زیر پایتان

میهن گریست مداوم و بی امان

دادید جان و جهان را برای دین

شد بارور درخت وطن در قفایتان

بر خوان خالقتان میهمانی است

هستید عزیز به نزد خدایتان

خون شهید بیمه گر مرز و بوم ماست

دارد ضمانت یزدان بقایتان

دریا شود مرکّب و جنگل اگر قلم

کم باشد از برای نوشتن برایتان . 

.

شعر

شنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۸، ۰۳:۵۶ ق.ظ

با تو ای شعر زندگی کردم

بوده پیچیده سادگی کردم

تا تو بودی خیال من راحت

کرده طغیان و بندگی کردم

پیچش مو

شنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۸، ۰۳:۵۰ ق.ظ

کم کم از دزدان میهن دست ها رو میشود

تسویه از کار آنها بی هیاهو میشود

هرچه مردم گفته اند از سرقت ژنهای خوب

دیده با چشمان که صد پیچش ز یک مو میشود

دستان دعا

شنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۸، ۰۳:۴۹ ق.ظ

صبح است وَ دستان دعایم خالیست

هر  زندگی بدون عشق پوشالیست

ای خالق من ، خدای من ، ربّ جلیل

درمان غم از یاد شما خوشحالیست

اشعار احمدیزدانی

در این وبلاگ اشعار گاهاً خام و بازنگری نشده که ممکن است دارای عیوبی هم باشند از شاعر معاصر احمدیزدانی با تخلّص کوتوال در دسترس علاقمندان شعرو ادب فارسی قرار دارد

پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی