بیست و دو بهمن
يكشنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۱۷ ق.ظ
شد زنده از نو خاطرات خوب بهمن
نور آمد از مغرب و مشرق گشت روشن
آمد چکاوک سوی لانه ،عشق آورد
خورشید آمد سرفرازانه به میهن
یادش بخیر ایّام خوب همدلی ها
باهم ، فراهم بودن گفتن ، شنفتن
آن سالها ملّت یکی شد ،دست واحد
تا ریشه کن گردید ذلّت از تو و من
بر گل نشسته آن زمستان بوته زاران
دست دعا از مادران پاکدامن
شد واژگون بتخانه ها با دست ملّت
رفتند بدخواهان در آغوشی معیّن
وابستگی درد است از لطف شهیدان
شد گور سردش مدفن امیال دشمن
دشمن به خوابش باز میبیند تفوّق
در وقت لازم هر جوانی یک تهمتن
در مهربانی و سخاوت بینظیر است
فرزند این ملّت که در عزم است آهن
اینجاست ایران سرزمین شیرمردان
از بانوان است این بزرگیها به دامن
ایرانی و خفّت؟ ندارد یاد تاریخ
دور است از ما ذلّتِ هرروز مُردن