شد که شد ،امّا نشد مطلوب تر
کودکی آمد به دنیا ، ابتدایش سخت بود
گریه ها در کودکی ها ،ابتدایش سخت بود
تا درآید او به کارِ آب و گِل گردد جوان
در تمام آن قضایا ابتدایش سخت بود
انقلاب آغاز شد در کشورما ابتدا
سخت بود آمّا شدیم از انقلاب حاجت روا
بحث درگیریِ با شاه و جدالِ روز و شب
سخت بود امّا تحمّل کرد درد ما دوا
جنگ شد ، حمله به اینجا و به آنجا سخت بود
هشت سالِ جنگ تحمیلی به مولا سخت بود
دست جنگ افروز شد کوتاه و اکنون نیست جنگ
ابتدا بر مردم آزاده ی ما سخت بود
خنجر تحریم سخت است و بود همچون شرر
هست سختی چون گوهر ،آرد برای ما ثمر
بر توافق ملّت ما باز کرد آغوش خود
بسته بر حلّ مسائل ملّت ایران کمر
آخرش خیر است اگر در ابتدا سخت و بد است
روز از شب میرسد ، شب ابتدا سخت و بد است
نقطه ی عطفیم در دنیا ، صبوری لازم است
اوّل هر ایده در سر ، ابتدا سخت و بد است
باج میخواهند ، آیا می پذیری هموطن؟
زور میگویند ، آیا می پذیری هموطن؟
اسب عوض کردند در حین سواری بارها
ما نمیخواهیم ظلم و ناگزیری ، هموطن
هرکجا شد استقامت مشکلات حل شد از آن
میکند باطل تحمّل سِحرو مکر دشمنان
هست میدان عمل اینجا نه حرف و خواب خوش
پای کلّ اعتقادات است اینجا در میان