بندی مهرم
سه شنبه, ۲۳ خرداد ۱۴۰۲، ۰۵:۴۲ ب.ظ
منی که بندی مهرم و عاشقی زارم
چگونه میشود از خود دلی بیازارم؟
اسیر خسته زبان بسته بوده ام همه عمر
چو یوسفم که گرفتار مکر بازارم
نبوده جز غم من همدمی برای دلم
تمام سهم من از خلقتم شد آزارم
دلی که ساده تر از آینه به جانم بود
شکسته اند و مرا گفته اند گنهکارم
بهار عمر مرا من ندیده ام هرگز
بهار من شده زندان حسّ و افکارم
شکایتم به کجا برده با که گویم باز
منی که جز خودِ خویشم نبوده غمخوارم .
#احمد_یزدانی