اشعار احمدیزدانی

اشعار ذخیره و بازنگری نشده احمد یزدانی

زلزله

چهارشنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۸، ۱۱:۲۶ ب.ظ

زلزله ، مست غروری تو و بی درمانی

خوره ی روح و روانی ،گُسل تهرانی

غدّه ای دائمی هستی وَ حکایت داری

زخمِ بدخیم و تکاننده ی جرّاحانی

مایه ی رنجش و رنجاندن پیرامونی

وقتِ آرامش خودهم سبب طوفانی

مثل چنگیزی و ویرانی عالم کارت

اوج رسوائی و بدنام و بلای جانی

بسته ای دست نرون هم نفس ضحّاکی

گریه ی عاقل و خندیدن نادانانی

بارِ کج هستی و هرگز نرسی تا مقصد

جاده ای صعبی و مثل شب گورستانی

آتشی در خودِ خویشت که بسوزی دائم

لرزشت کرده هویدا که چه بی بنیانی.

#احمد_یزدانی

  • احمد یزدانی

نظرات  (۱)

جای خوبی به غریبه بد خود را گفتیم

شده پادو وَ غم دشمن خود را خوردیم

نپذیرفته حقیقت و به غوغای دروغ

آبرو از وطن خود به هیاهو بردیم .

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
اشعار احمدیزدانی

در این وبلاگ اشعار گاهاً خام و بازنگری نشده که ممکن است دارای عیوبی هم باشند از شاعر معاصر احمدیزدانی با تخلّص کوتوال در دسترس علاقمندان شعرو ادب فارسی قرار دارد

پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی