گوشه چشمی به رندانت فکن
جمعه, ۴ مرداد ۱۳۹۸، ۰۷:۵۰ ب.ظ
بوده ام من چون خسی بی ادّعا
سالها بند بلا را مبتلا
تو نجاتم داده ای از بند خویش
رستم از مهرت شدم لبخند خویش
آب وجاروی وجود از آن توست
عالمی ماتت شده حیران توست
ماومن هاقیل وقال دیگریست
بندگی را عشق و حال دیگــــریست
تو تمامی بزرگی را ســـزا
بودن من ها و ماها از شما
گوشه ی چشمی به رندانت فکن
دستگیری کن به زندانت فکن .