راهی که بنام نامی ارباب است
همواره اسیر ظلم استبداد است
عشّآق اسیر کربلا بسیارند ،
دستان خدا و جمعیت همزاد است.
بخیال تو و زیبائی چون ماه قسم
بشبانگاه و غم پیچ و خم راه قسم
منم و فکر و خیال و غم آبادی تو
به خداحافظی تلخ شبانگاه قسم .
زندگی رفتن و راه من و توست
وسعتش عمق نگاه من و توست
زندگی مجمعی از اضداد است
معنیش شادی و آه من و توست
زندگی جمع طپش های دل است
لحظه ها ظلمت و ماه من و توست
زندگی باور خوبی و بدیست
شام و گاهی چو پگاه من و توست
زندگی جهل و خردمندی ماست
آخرش خیر و گناه من و توست
زندگی خاطره های بشر است
سنگری که چو پناه من و توست.
آه ، شب این همه زیبا مگر امکان دارد؟
ماه گوئی که چو انسان ببدن جان دارد
هر ستاره که بچشمک زدنش مشغول است
بدلش عالمی از حکمت جانان دارد .
از هم نفسی کنار تو مسرورم
از دوری روی ماه تو رنجورم
یک عالمه دل برای تو میلرزد
در عالمشان چو وصله ای ناجورم .