مَردم منم ، اسباب هیاهو شده ام
هرجا که نیاز بوده من رو شده ام
برجام دوپهلوی سیاست مردان
وقت ظلمات نیمه شب رو شده ام
.
کانون تمام گفتگوهای جهان
بازیچه شهر آرزوهای جهان
سربسته تر از پیام سرّی در جنگ
پیچیده چنان بگو مگو های جهان .
کانون تمام گفتگوها شده ایم
بازیچه شهر آرزوها شده ایم
سربسته تر از پیام سرّی در جنگ ،
پیچیده چنان بگو مگو ها شده ایم .
آمدی با حربه ی افسونگری
کرده ای غارت مرا با دلبری
وعده دادی کوچه باغ روشنی
روشنائی تیره شد ، جادوگری؟
شیطان چو حرف بی عملان ورشکسته است
درگیرتر ز گرگ گرفتار و خسته است
از بس زبان بریز و مزوّر و ناکس است
چون خواهشی به کُنج کنایه نشسته است
در همهمه های شهر جز یاد شما
راحت نکند فشار روز افزون را
یا حضرت صاحب الزّمان ادرکنی
یک جمعه و یک پنجره و رویاها .
@ahmadyazdany
نیست مهر مردمان را انتها
مثل یک دریای موّاج از صفا
کوچه ها غرق وفا و راستی
بوده گلدانی پر از گل خانه ها .
دل داده ی مردمم و از آن شادم
در سینه ی خود از عشقشان آبادم
جز مهر و محبّت خلایق عشقی
ارزانی من نکرده است استادم