اشعار احمدیزدانی

اشعار ذخیره و بازنگری نشده احمد یزدانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غولی ازآهن» ثبت شده است

شب برایم مثل دریای غمی جانکاه بود

جمعه, ۵ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۵۱ ق.ظ

شب برایم مثل دریای غمی جانکاه بود
آسمان غرق ستاره ،ماه قُرصِ ماه بود
هر صدایِ قیژِ جاده ،شِکوه وُ دادِ موتور
مثل آهِ عاشقِ درمانده ای در راه بود
من ، شب و جاده وَ از آغازِ روزِ قبل راه
خستگی در جانِ من بیمارو زارش آه بود
بارِ سنگین امانت ؛ خشمِ غول آهنین
همدمم در نیمه های شب دلی پرآه بود
دست خالی بودو  دل پر بود از نور امید
شب مرا مثل همیشه باز خاطرخواه بود
رفت شاهین خیالم تا به دورو بال زد
تابلوی ذهنم نگاهِ خالقِ آگاه بود
روح نا آرام من آرام در اوج خیال
لطف یزدان همره و مقصد و منزلگاه بود
سالها رنج مداوم با دلی مانند خون
موج منفی چون رفیق بد و در افواه بود
برکتی را دیده ام در کار با لطف نگار
گوئیا گنجینه ای پیدا شده  ناگاه بود
شاهد بسیاری از زشتی و زیبائی شدم
چشم بستن کارمن ،دردِ دلم با چاه بود
رفت سختیها ، از آن آثار زیبا مانده است
تجربه مثل چراغِ در لبِ پرتگاه بود
عاقبت ساحل نمایان ، کشتیم پهلو گرفت
وعده ی خالق وفا شد ، با عمل همراه بود
#احمدیزدانی
@ahmadyazdany

اشعار احمدیزدانی

در این وبلاگ اشعار گاهاً خام و بازنگری نشده که ممکن است دارای عیوبی هم باشند از شاعر معاصر احمدیزدانی با تخلّص کوتوال در دسترس علاقمندان شعرو ادب فارسی قرار دارد

پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی