اشعار احمدیزدانی

اشعار ذخیره و بازنگری نشده احمد یزدانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عشّاق» ثبت شده است

ذرّه ای هستم ، غباری کمترین

يكشنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۲۹ ب.ظ

ذرّه ای هستـــم ،غباری کم ترین

در صــفِ عُشّــاق از غمگین ترین
رو به ســــویِ مقصـــدِ یارم روان
روزو شـب فکـرم شده جِرمِ زمان
هرچه کردم نازل و کم بوده است
گرچه لطفش همرهِ من بوده است
مات و حیــرانم مـــن از اندازه هـا
کهنــــه هـــاو تازه هـا و لحظه ها
تو تصــوّر کـــن کسی در آفتـــاب
میدود، حیران و اطرافش ســراب
چنگ بر هرجا زند او ،واهی است
بازهم در بُهتِ خود او راهی است
من همانم ، دربه در  در این جهـان
ذهـــنِ مــن درگیــر در وزن زمــان
مطمئــن هستـم چگالی دارد ،آن
دیدنش زیباسـت ،حالــی دارد آن
زین سبب با بالِ فکــــرم راهیــم
زیرِ پا دریاست ،مــن هم  ماهیـم
شادمان یک دسته در هستی رها
غــرقِ خـــوردو خواب ها و نازهــا
دسته ای دیگـر، من و امثــالِ مـن
نیست روشن حالشان و حالِ من
غـرقِ بَحـــرِ حیـــرت و دیـوانه ایم
گُم شده در خویشتن در خانه ایم
تا چه دارد بهـــرِ مـــا خالـــق روا
هـــرچه آید پیش رو ،آن باصفـــا
لطفِ او همواره شامل بوده است
نورِ او روشنگـــرِ دل بوده اســت
هرچه خواهد او ،یقین آن می شود
زهرِ تلخ از مهــرِ او جان می شــود
ازهمیـــن مـــن راهیـم سـویِ نگار
تــاکجـــا؟پــایـــان پذیــرد، انتـــظار
هـــرچه کــردم بود از لطـــفِ خـدا
ذرّه ای کـــوچـــک کجــــا و ادّعــــا
حـــال مـــن راهــی و ره در روبـرو
مــی روم ،شــایـد ببینــــم رویِ او

(احمدیزدانی(کوتوال)

اشعار احمدیزدانی

در این وبلاگ اشعار گاهاً خام و بازنگری نشده که ممکن است دارای عیوبی هم باشند از شاعر معاصر احمدیزدانی با تخلّص کوتوال در دسترس علاقمندان شعرو ادب فارسی قرار دارد

پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی