تمام عالمی و عالمِ تمام توئی
ابد تو ،ازل تو وَ خاص وَ عام توئی
فرشته ای تو ،زمانی به هیئتِ آدم
نشسته ای تو و برپاتوئی ،قیام توئی
ندیده دل بتوبستم،توعشقِ من هستی
تمامِ بُعدِ زمانی،مقام ونام توئی
تمامِ طولِ شب و عرضِ روزِ من از توست
به جانِ من تو امیدی ،صفای کام توئی
حکایتِ همه ی دیده هایِ دریائی
سپیدۀ سحری ، عمق احترام توئی
به خود بخوان تو مرا ای عصارۀ هستی
تو ابتدائی وپایان هرسلام توئی
کفایتی تو برایِ تمامِ تنهائی
کسم تو ،بیکسی ام تو ،مرا امام توئی
تو شادی ام تو غمم ،تکیه گاهِ من هستی
به وقتِ پریشانی ام خدا انسجام توئی
زمین تو زمان تو تمام هستی تو
تولّدی تو وَ مرگی وَ انهدام توئی
به ذرّه ذرّۀ اجزاءِ عالم و آدم
نشانه ها توئی و روحِ هر پیام توئی
منم که سرکشی و کفر غارتم کرده
تو وحدتی به وجود و تمام و تام توئی
منم که بندۀ نفسم شدم ، تن آلودم
تو نورِ مطلق و دشمن به هر حرام توئی
تو وحدتی به وجودو تو جمعِ اضدادی
تو عشق و شورو صفائی،علی الدّوام توئی.