اشعار احمدیزدانی

اشعار ذخیره و بازنگری نشده احمد یزدانی

۱۰ مطلب در شهریور ۱۴۰۲ ثبت شده است

ذرّه ای هستم ز خاک این دیار

چهارشنبه, ۱ شهریور ۱۴۰۲، ۱۰:۱۲ ق.ظ

ذرّه ای هستم ز خاک این دیار
کرده همراهی هرکس پای کار
خائنان چند چهره نزد من ،
بوده مانند خسی بی اعتبار.

همواره نشسته بود در جای خودش

چهارشنبه, ۱ شهریور ۱۴۰۲، ۰۹:۳۴ ق.ظ

همواره نشسته بود در جای خودش
مخفی شده در پناه رویای خودش
سعیی ننموده مزد آن می طلبید
زندانی در حصار دنیای خودش .

منکر به اصول طول و پهنای وجود

چهارشنبه, ۱ شهریور ۱۴۰۲، ۰۹:۳۲ ق.ظ

منکر به اصول طول و پهنای وجود
در حبس تصوّرات بیجای خودش
برخاسته خورده بعد از آن میخوابید
یک گام نمیگرفت از جای خودش
از زندگی و زمانه اش مینالید
درگیر لباس تنگ دنیای خودش
رفتند همه او در عالمش تنها ماند
زندانی در حصار رویای خودش
هر روز به نقشی و شبش در نقشی
در مخمصه های سخت اجرای خودش
مفهوم بشر بلای جانش شده بود
زد تیشه به ریشه های فردای خودش .

عدّه ای دیوانه دور هم شده کرده خراب

چهارشنبه, ۱ شهریور ۱۴۰۲، ۰۹:۲۸ ق.ظ

عدّه ای دیوانه دور هم شده کرده خراب
وضع آبادی برای یک دوروزی خورد و خواب
رو شده دست نفوذ امّا حمایت میشدند
گفته است اربابشان باید بگردد آسیاب
حیله گر بوده و چون تعلیم کامل دیده اند
مانده در میدان و از حق گفته اند با آب و تاب
هرچه را نفیش نموده مرتکب گردیده اند
برده مردم را به صحّاری سوزان سراب
پشت میز از بس کباب مال مردم خورده اند
حالشان بد بوده حیران دائماً در پیچ و تاب
گفته ما حقّیم و باقی جملگی لقّ و بدند
حرفشان بنزین و شد بر آتش روشن شتاب
چونکه خود را مستقل خواندند و باقی ضدّ آن
حق گرفتار تناقض شد از آنها بی حساب
هرقراری از براشان مثل کاغذ پاره بود
بعد از هر گردنکشی آتش می آمد پرشتاب
روبرو هم بوده اند یکعدّه از واداده ها
کرده ترس از شعله ها خاکسترِ آنها نقاب
این میان مردم گرفتار هیاهو ها شدند
فقر و بدبختی به میدان آمد و دست عذاب
مثل چندین باره تاریخی قبلی کنون
دهکده را کرده درگیر تشنّج ، اضطراب .

بهترین سود همه منطقه را او میبرد

چهارشنبه, ۱ شهریور ۱۴۰۲، ۰۹:۲۷ ق.ظ

بهترین سود همه منطقه را او می برد
هرچه را کاشته صدتا عوضش برمیداشت
خبر آمد که ترازوی مطفّف دارد
پرچمش را بخیانت به امانت افراشت
کم فروشان شده از خالق عالم تهدید
شد اسیر غضب هرکس که بشوخی انگاشت
از خدا میطلبم توبه کند از کارش
نکند میشود آتش و خسارت انباشت .

تاریخ ندیده مرد میدان چون تو

چهارشنبه, ۱ شهریور ۱۴۰۲، ۰۹:۲۴ ق.ظ

📆تاریخ ندیده مرد میدان چون تو
اسلام ندیده اهل ایمان چون تو
کردی تو وفا به عهد و پیمان با خلق
فرزند ندیده خاک ایران چون تو .

داریوش پلید و بیمقدار

چهارشنبه, ۱ شهریور ۱۴۰۲، ۰۹:۱۹ ق.ظ

داریوش پلید و بیمقدار
مرد افیونی جنایتکار
با عملکرد خائنانه خود
داده کشتن ز نسل ما بسیار
برده سود از قبال طغیانت
بوده لاشخور همیشه چون کفتار
بخیالت که رفته است از یاد
ناجوانمردیت به نسلی زار
با خیانت عجین و همبستر
با رذالت نشسته همچون یار
کشته ای تو یلان بسیاری
بوده زهرت کشنده ای مکّار
اشک تمساح برای قربانی
بوده بر کشتگان خود غمخوار
فوجی از بهترین جوانان را
برده در مسلخ صدا هر بار
بوده بنیاد آینه مکرت
که کند مخفی انهمه آزار
در سرانجام خوانده خود را تو
یک سیاستمدار مردم دار
بیخبر باشی از ته قصّه
که شود کرده ات به تو آوار .

#داریوش #اعتیاد #مسلخ_صدا #دزد_پر_زور

جوجه ای گفته است چنین با من

چهارشنبه, ۱ شهریور ۱۴۰۲، ۰۹:۱۷ ق.ظ

🐥جوجه ای گفته است چنین با من
دیده ام هر زمان تو را خرسند
با کلاس و تمیز و آسوده
بوده شیک و قوی و عزّتمند

گفتم آری درست گفتی تو
چون ندیدی تلاش بی مانند
روز و شب در دل بیابان ها
بوده زحمت برای من چون قند

من قناعت گرم و آسوده
بوده یک عمر کار و من همدم
تو نبودی که تا ببینی من
کار خود را چگونه می کردم

چشمِ در راهِ همسر من را
خستگی های پیکر من را
تو ندیدی و یا که نشنیدی
از خطرهای بر سر من را

در زمانی که بود روز سیاه
هرقدم بوده روبرویم چاه
از سپیده الی سحر بیدار
همدمم بوده چاه و کارم راه

بوده همسن و سال من راحت
بیخیال از گذشتن فرصت
من ولی کار بوده سرگرمی
مینمودم تلاش با قدرت

و کنون چشم تو بظاهر هست
ایده آل تو هم ظواهر هست
چون نداری خبر ز مشکل ها
هرچه از من تو دیده طاهر هست

فرق دارد درون و بیرونم
عالمی غم و سینه ای خونم
عزّت نفس میشود موجب
تو تصوّر نموده میزونم .

ریاست بود و میزی بود و پشتش

چهارشنبه, ۱ شهریور ۱۴۰۲، ۰۹:۱۶ ق.ظ

ریاست بود و میزی بود و پشتش
درخت دشمنی هر روز می کاشت
زمان برگشت و میزش واژگون شد
زمانه داس و او را هرزه انگاشت
شکایت مینمود از روزگارش
برایش راحتی یکروز نگذاشت
نمی گفت از عملکرد خودش هیچ
از آن تخمی که در آغاز ره کاشت
نمی چینی بجز آنی که کاری
دهد میوه تو را هر کاشت برداشت .

بانی الطاف و مهری آسمانی بوده ای

چهارشنبه, ۱ شهریور ۱۴۰۲، ۰۹:۱۵ ق.ظ

بانی الطاف و مهری آسمانی بوده ای
بهترین خلق خدای مهربانی بوده ای
کرده ای کاری که کارستان خجل در نزد او
تو همان وعده که داده شد نهانی بوده ای.

اشعار احمدیزدانی

در این وبلاگ اشعار گاهاً خام و بازنگری نشده که ممکن است دارای عیوبی هم باشند از شاعر معاصر احمدیزدانی با تخلّص کوتوال در دسترس علاقمندان شعرو ادب فارسی قرار دارد

پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی